شانه ی تخم مرغ از دستانم رها شد و به زمین افتاد وقتی خبر شهادت امیر را از میان حرف های زنان کوچه شنیدم، همسرم میگفت پیدا میشود، شهید نشده... اما تا پیدا شدنش 15 سال گذشت و پدرش در میان انتظار دیدن روی پسرش از دنیا رفت...
راوی: مادر بزرگوار شهید