پیچک

پمپ بنزین | یاس تم
وصیت نامه | آلودگی هوا
چهل شاخص | موسیقی
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصر انتظار
ذکر و کلام روز
تاریخ روز ذکر روزهای هفته
امکانات وبلاگ
دعای فرج وصیت شهدا

برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید


مهدویت امام زمان (عج)

عماد مغنیه

فاطمه (دختر شهید عماد مغنیه) می گوید  :

مادر من یک زن فوق العاده است، خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند...
همه ی ما را مادر آرام کرد، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم،
خطاب به جنازه بابا گفت؛
الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند...
همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم.
بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند...

خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور...
دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم...
مثل بابا شده بود...
خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها...
تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم...
باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد.
وقتی صورت جهاد را بوسید گفت:
ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده؛
البته هنوز به ارباً اربا نرسیده...
باز خجالت آراممان کرد..

 

منبع : afsaran 


[ یکشنبه 94/4/28 ] [ 1:47 عصر ] [نویسنده:محمدحسن محمدی ] [ نظرات () ]
.: WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

لینک های مفید
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 64
کل بازدیدها: 56709